«صدرالدین عینی» را همه ادبیان تاجیک و ازبک، استاد برحق و شایسته خود میخوانند که آثار و اندیشههای او بیانگر روزگار تلخ و شیرین مردمان آسیای مرکزی است.
به گزارش آی فیلم2، «صدرالدین» فرزند «سعید مراد خواجه» که بعدها با تخلص «عینی» معروف شد در 15 آوریل سال 1878 در شهرستان «غِژدُوان» ولایت «بخارا» به دنیا آمد.
خانواده عینی از خواجگان و اشراف بخارا محسوب میشد و پدر او -«سعید مراد خواجه» در ایام کودکی، فرزندانش را با علوم دینی و دنیوی و با آثار بزرگان ادبیات فارسی- حافظ و سعدی و بیدل و نظامی و صائب آشنا نموده و بذر محبت به علم را در قلب آنان کاشت که استاد عینی در آثار خود از جمله در «مکتب کهنه» و «یادداشتها» به این موضوع اشارههای فراوان داشته است.
عینی بسیار زود از لطف و مهربانی والدین محروم میماند و زمانی که 12 سال داشت با نیت تحصیل از «غژدوان» راهی بخارا شد.
برای عینی نوجوان تحصیل و زنده گی در بخارا کار آسانی نبود و او به ناچار خدمت توانمندان بخارا را انجام میدهد و بدین وسیله امرار معاش میکرد. باید گفت تحصیل و زنده گی در بخارا برای عینی جوان بسیار موثر بود و او در این مدت ضمن کسب علم از فیض صحبت و همنشینی دانشمندان و فاضلان آن روزگار- «شریف جان مخدوم صدر ضیا»، پدر «محمد جان شکوری»، «احمد دانش»، متفکر و نویسنده و شاعر مشهور و مؤلف «نوادر الوقایع» و چندین اثر ارزشمند دیگر،... و حرکتهای تجدد خواهی آن زمان بهره تمام برد و این آشناییها در اندیشه و افکار استاد عینی اثر فراوان باقی گذاشت.
تاثیر این محیط ادبی برای عینی پیش از همه در امر بیدارگری و آشنا نمودن مردم با روزنه دانش احساس میگردد که استاد در تاسیس مکاتب جدید نقش مهم داشت و خود کتاب «تهذیب الصبیان» که الفبای سواد برای دانش آموزان آن روزگار بود را نوشت.
استاد عینی هر چند در اوایل با تخلصهای «جنوبی»، «مفلسی» و «محتاجی» اشعار سنتی، از جمله غزل و رباعی و مخمسها سروده است ولی بعدها بنا به نوشته خود او در کتاب چهار جلدی «یادداشتها» تخلص «عینی» را بر میگزیند که به گفته نویسنده بیش از 40 معنی داشته است.
چنانکه گفته شد، استاد عینی پس از فارغ التحصیل شدن از مکاتب دینی بخارا در امر بیداری و خود شناسی ملی مردم مظلوم بخارای آن روزگار که به شدت تحت ظلم و ستم امیران فاسد بخارا قرار داشت، تلاش به خرج داد. اکنون عینی در حرکتهای سیاسی و محافل ادبی که در بخارا فعال بودند اشتراک داشت و به یکی از چهرههای تاثیرگذار تبدیل شد.
وقتی در بخارا و سمرقند و دیگر شهرهای آسیای مرکزی نشریههای فارسی زبان و ترکی زبان مثل «بخارای شریف»، «آیینه»، «ترجمان»، «بیداری تاجیک»، «شعله انقلاب»، «توران»... پدید آمدند و در افکار مردم تحول ایجاد کردند عینی بر اهمیت روزنامه بیشتر تاکید نمود و در مقاله «قوم تاجیک و روزنامه» بر این مهم اشاره نمود: روزنامه هر قوم زبان آن قوم است و هر قومی که روزنامه ندارد گویا زبان ندارد.
این تعبیر از زبان عینی در بخارای آن زمان تاثیر فراوان داشت و به گفته خود استاد به «نفع خلق الله» تمام هستی خویش را صرف می کند. هر چند «احمد مخدوم دانش» ضرورت تجدد و جامعه جدید را پیش بینی کرد و علت اصلی عقب مانده گی امارت بخارا را بی سوادی و ناخودآگاهی میدانست و در آثارش امیر و امرات را به شدت تحت انتقاد قرار میداد ولی در عمل هیچ کاری انجام نداد و این استاد عینی و هم فکرانش بودند که در این عرصه وارد عمل شدند. در آن زمان در بخارا جمعیت «تربیت اطفال» به طور مخفی عمل میکرد و در بیداری شعور و اندیشه مردم مسلمان امارت بخارا نقش مهم ایفا نمود.
هرچند مؤسسان این جمعیت تاجیکان بودند ولی اکثر افرادی که از سوی این انجمن به استانبول اعزام میشدند در آنجا با مکتب پانترکیسم آلوده میشدند و پس از برگشتن از ترکیه به بخارا علیه منافع ملی مردم تاجیک فعالیت میکردند که عبدالرئوف فطرت، از معارف پروران هم زمان استاد عینی مصداق این گونه شخصیتهاست.
استاد عینی در این دوران شعر را به عنوان ابزار مبارزه علیه امارت بخارا قرار میدهد و در زمانی که موج نو بیداری و تجدد خواهی تمام شرق را فرا گرفته بود، دست به سرودن نخستین شعر نو خود کرد که «مارش حریت» عنوان داشت:
ای ستمدیدگان ،ای اسیران
وقت آزادی ما رسید
مژدگانی دهید، ای قیران
در جهان صبح شادی دمید
این شعر را «عینی» در کاگان (از شهر های اطراف بخارا) در هوای سروده «مارسیلیزه»، سرود ملی فرانسه سروده است و میتوان گفت استاد عینی همزمان با «نیما یوشیج»، پدر شعر نو ایران نخستین شعر نو را سروده است. فعالیت شاعری استاد عینی نیز شایسته تمجید و ستایش است و او بدون شک از پیشگامان عرصه شعر در آسیای مرکزی محسوب میگردد.
استاد عینی، شخصیت چند بعدی بود و نظم و نثر و روزنامه نگاری و ترجمه و نقد و ادبیات شناسی را همزمان پیش میبرد و در این بخشها او را میتوان سرآمد و پیشگام این منطقه اعتراف کرد.
عینی در ادبیات نوین تاجیک اولین دانشمندی بود که اقدام به معرفی بیشتر و عمیقتر چهرههای فرهنگی و ادبی فارسی زبان، استاد رودکی، فردوسی، سعدی، ابن سینا، بیدل، نوایی، واصفی... نمود و در خصوص آشنا نمودن افکار و خدمات آنها به مردم رسائل و تالیفات و تحقیقات ماندگاری انجام داد.
از جمله تلاشهای بی ظیر دیگر استاد عینی میتوان به معین و دقیق نمودن آرامگاه و مزار استاد «رودکی»، پدر شعر فارسی نمود که محض استاد عینی با نوشتن مقاله و پژوهشهای عالمانه و دعوت از متخصصین داخلی و خارجی ثابت نمود که قبر استاد رودکی در روستای پنج رود ولسوالی «پنجکنت» تاجیکستان قرار دارد.
استاد عینی پس از 40 ساله گی بیشتر به نوشتن آثار منثور روی آورد که ثمره این تلاشها، داستانهای خرد و کلان و رمانهای ارزشمند «غلامان»، «آدینه»، «یتیم»، «مکتب کهنه»، «جلادان بخارا»، «مرگ سودخور»، «عصیان مقنع»، «قهرمان خلق تاجیک تیمور ملک»،... میباشند که هر کدام از ارزش و اهمیت ویژه یی برخوردار بوده و به نوعی تاریخ موثق و دقیق امارت بخارا محسوب میشوند.
عینی در تالیف آثار تاریخی نیز دست توانایی داشت و دو رساله مفصل او- «تاریخ امیران منغیتیه بخارا» (تاشکند،1923) و «تاریخ انقلاب بخارا» (مسکو،1926) گواه این امر است و مطالعه این دو اثر ثابت میسازد که عینی مورخ بزرگ است به گفته دکتر «محمد رضا شفیعی کدکنی»، دانشمند فرهیخته ایران که او را در کتاب «شاعر آئینهها»ی خویش «بلعمی زمان» نامیده است، تایید میشود.
استاد عینی در رشد ادبیات ازبک نیز کوشا بوده و چندین کتاب با زبان ازبکی تالیف نموده که این آثار در مجموعه شش جلدی او فراهم آمدهاند. در مجموع، آثار منظوم و منثور استاد عینی در 15 جلد منتشر شدهاند که در واقع گنجینه عظیم ادبیات فارسی تاجیکی محسوب میشوند. ولی مهمترین اثر عینی همانا «نمونه ادبیات تاجیک»، تذکره شعرای فارسی زبان آسیای مرکزی است که در سال 1925 با مساعدت «ابوالقاسم لاهوتی» در مسکو با خط و زبان فارسی منتشر شد.
این اثر از آن جهت دارای اهمیت است که در زمانی که پانترکها و سرمدارن وقت در آسیای مرکزی وجود قوم تاجیک را زیر سوال برده و میخواستند همه داشتهها و تمدن آسیای مرکزی را به اسم اقوام غیر فارسی زبان تمام کنند، استاد با اقدامی جسورانه و عالمانه با تالیف و تدوین این تذکره که در آن شرح حال و نمونه اشعار شاعران فارسی زبان از استاد رودکی تا خود استاد طبق زمان زندگی آنان و با استناد به تاریخنامه و تذکرهها آمده، ثابت نمود که این قوم دو روزه و دیروزی نیست و این کتاب به عنوان مشت نمونه خروار است که هر ملتی که این آثار را به جهانیان اهدا نموده هرگز بدون هویت نخواهد بود.
این تذکره به مقامات وقت نشان داد که قوم تاجیک تمدن ساز و فرهنگ آفرین و صاحب نبوغ و اندیشه است و برحق تصمیمات مسولین پس از نشر این کتاب تغییر کرد که این کتاب را اکثر مستشرقین و مورخین شناسنامه ملت تاجیک عنوان کرده اند.
در واقع، استاد عینی مکتب نظم، نثر، تاریخ نگاری، دانشنامه نگاری، روزنامه نگاری، ترجمه، ادبیات شناسی ... را بنا گذاشت و نخستین رئیس فرهنگستان علوم تاجیکستان تعیین شد که این امر برای جامعه آن روز تاجیکستان بسیار مفید و سازنده بود.
استاد عینی درحقیقت با دید و اندیشه وسیع و بازی که داشت، همچنان از شخصیت روشن و مهربان و باوقاری برخوردار بود و خودش آثار شاگردانش را تحریر و ویرایش مینمود، به آنها ایده میداد و در ادبیات و علم راهنماییهای بیغرضانهاش را دریغ نمیداشت.
وقتی استاد عینی از سمرقند به شهر دوشنبه جوان که تازه پایتخت تاجیکستان انتخاب شده بود، آمد از شهرستانها و جماهیر همسایه، بویژه از ازبکستان ادیبان و صاحبان اندیشه و تفکر را به دوشنبه دعوت نمود، برایشان شرایط زندگی و ایجاد و فعالیت مهیا نمود و با توجه به نقش و وزنهای که در نزد مقامات دولت تاجیکستان داشت، برایشان امتیاز و غمخواریها ظاهر نمود.
استاد عینی که بارها شکنجه محبس امیر بخارا و ظلم و ستم آنها را تجربه کرده بود، علیه بیدادگریهای حاکمان فاسد و عیاش بخارا صدا بلند میکرد و خواستار نابودی آنها میشد:
یا رب، آن خانه بیداد و ستم ویران باد
یا رب، آن محکمه جبر مزارستان باد
یا رب، آن تخت که شد باعث بدبختی ما
ریزه ریزه شده با خاک سیه یکسان باد
یا رب آن مفتی و آن قاضی و آن شاه و وزیر
سرنگون گشته به خون خودشان غلطان باد
فارس نوشت: عینی را همه ادیبان تاجیک و ازبک استاد برحق و شایسته خود میخواندهاند و میخوانند و آثار و اندیشههای او بیانگر روزگار تلخ و شیرین مردمان آسیای مرکزی است و دولت تاجیکستان که در سال 1997 او را با عنوان «قهرمان تاجیکستان» سرافراز گرداند ادامه همین محبت و احترام به شخص استاد است. استاد عینی عضو افتخاری آکادمی علوم ازبکستان، عضو ریاست اتحادیه نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی، دکترای افتخاری دانشگاه دولتی شهر لنینگراد روسیه و برنده جایزه دولتی تاجیکستان درسال 1950 شد.
در تاجیکستان؛ شهرستان، خیابان، کوچه و تئاتر و موسسههای فرهنگی بسیاری نام او را گرفتهاند و مجسمه شاعر در شهر دوشنبه قرار دارد، موزه شاعر نیز در این شهر و در شهر سمرقند موجود است.
استاد عینی در ماه ژوئیه سال 1954 در شهر دوشنبه دار فانی را وداع گفت و آرامگاهش در این شهر قرار دارد.
ف ا / ن ذ